فرانک گری
فرانک اوون گِری (انگلیسی: Frank O. Gehry؛ زاده ی ۲۸ فوریه ی ۱۹۲۹) معمار مشهور معاصر آمریکایی کاناداییتبار است.
او در ۲۸ فوریه ی ۱۹۲۹ در خانوادهای یهودی در شهر تورنتوی کانادا (با نام اصلی فرانک اون گلدبرگ) دیده به جهان گشود. او در سال ۱۹۴۷ به همراه خانوادهاش به لس آنجلس مهاجرت کرد و در دانشگاه جنوب کالیفرنیا به تحصیل در رشته ی معماری پرداخت. وی از شاگردان ویلیام پریرا است. در سال ۱۹۵۶ در دانشگاه هاروارد به تحصیل در رشته ی برنامهریزی شهری پرداخت و هم زمان در دفتر ویکتور گروئن مشغول به کار شد. او اکنون شهروند ایالات متحده و ساکن لس آنجلس است.
تحصیلات
در سال 1947، خانواده گری به ایالات متحده مهاجرت کردند و در کالیفرنیا ساکن شدند. او در رانندگی یک کامیون حمل و نقل شغل پیدا کرد و در کالج شهر لس آنجلس تحصیل کرد. او از دانشکده معماری دانشگاه کالیفرنیای جنوبی فارغ التحصیل شد. در آن زمان او به عضویت آلفا اپسیلون پای (Alpha Epsilon Pi) درآمد.
به گفته گری، “من یک راننده کامیون در لس آنجلس بودم و به کالج سیتی می رفتم و اعلان رادیویی را امتحان کردم و در آن خیلی خوب نبودم. من مهندسی شیمی رو امتحان کردم که زیاد بلد نبودم و دوست نداشتم. ولی بعد یادم افتاد. میدونی، یه جورایی شروع کردم به فکر کردن در مورد اینکه اصلا “چه چیزی دوست دارم؟” کجا بودم؟ چه چیزی مرا هیجان زده کرد؟ و یاد هنر افتادم که عاشق موزه رفتن بودم و عاشق دیدن نقاشی بودم، عاشق گوش دادن به موسیقی بودم. این چیزها از مادرم بود که مرا به کنسرت ها و موزه ها برد. یاد مادربزرگ افتادم و بلوکها. پس چند کلاس معماری را امتحان کردم.” گری با مدرک لیسانس معماری از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در سال 1954 فارغ التحصیل شد.
او سپس مدتی را به دور از معماری در مشاغل متعدد دیگری از جمله خدمت در ارتش ایالات متحده گذراند. در پاییز 1956، او خانواده خود را به کمبریج نقل مکان کرد و در آنجا در دانشکده طراحی هاروارد برنامه ریزی شهری تحصیل کرد. او قبل از اتمام برنامه، مأیوس و شد. ایدههای مترقی او در مورد معماری مسئولیتپذیر اجتماعی کمتر محقق شده بود، و نقطه ی نهایی زمانی رخ داد که او در مورد «پروژه مخفی در حال انجام» یکی از استادان به بحث نشست – کاخی که او برای دیکتاتور راستگرای کوبا طراحی میکرد. فولخنسیو باتیستا (Fulgencio Batista) (1901–1973).
تفکرات
او معتقد است:
من آثار هنرمندان را نگاه میکنم و هنر را به مثابه ی وسیلهای برای الهام خودم میپندارم و سعی میکنم تحت تأثیر هیچ فرهنگی نباشم. در هریک از کارهایم روشهای جدید را جستجو میکنم. برای من قانون و قاعده ی محدود کننده وجود ندارد و اصولاً مرزی بین درست و نادرست نمیشناسم.
گِری از پیشگامان عرصه ی معماری فولدینگ (Folding) است. مابِاِزای علمیِ زبان معماری فولد، نظریات بحران و تداوم است. بحران یا فروپاشی در تبدیل سریع از حالتی به حالت دیگر، مانند آب به یخ یا بخار، تجلی میکند. بحران یا به دو پاره شدن میانجامد یا به پیچیده شدن، در هم فرورفتن و در هم تنیدن که مضمون معماری فولد است.
در این معماری، که گویی در حال فروریختن و کج شدن است، ترتیب پلان، نما و مقطع با هم اَشکال ابهامآمیزی همانند کریستالها میآفرینند. این بازی را گِری با درهمریختن زبانهای مختلفِ معماری و ترکیب آنها آغاز کردهاست. در بنای موزه ی ویترایِ او در وایمار آلمان، که در کارهای آیزنمن تأثیر گذاشت، اجزای معماری مکعبهای در هم تنیده و دفرمه و کج و کوژند. از همین رو، بعضی معماری او را «جانورگونه» و «کرمگونه» نامیدهاند. در کل میتوان گفت معماری گِری، یک معماری شخصی و غیرتقلیدی است و بدون برنامه ی خاص و یک نوع عدم قطعیت در اکثریت پروژههای گِری دیده میشود.
گزیده ی آثار:
خانه رقصان (۱۹۹۵)
موزه گوگنهایم بیلبائو (۱۹۹۷)
تالار کنسرت والت دیسنی، در لس آنجلس (۲۰۰۳)
ساختمان ۸ اسپروس استریت (۲۰۱۱)
آثار وی
در کارهای اولیه ی گِری میتوان تأثیراتی از معماران سوئیس و فرانسه، به ویژه لو کوربوزیه مشاهده کرد. این تأثیرات را تا سال ۱۹۷۲ میتوان در کارهای گِری مانند استفاده از فرمهای هندسیِ ساده مشاهده کرد. به طورکلی در کارهای گِری نوعی گرایش مجسمه سازانه را میتوان مشاهده کرد؛ چه در توسعه ی خانه ی همسرش در ۱۹۸۷ تا موفقترین کارش در سبک فولدینگ که موزه ی هنرهای معاصر بیلبائو است.
جوایز و افتخارات
همچنین او دارای ۱۲ دکترای افتخاری از دانشگاههای مختلف میباشد که بدین شرحند:
۱۹۸۷: دانشگاه کلتک
۱۹۸۷: مدرسه طراحی رودآیلند
۱۹۸۹: دانشگاه فنی نواسکوشا در کانادا
۱۹۸۹: مؤسسه هنر اوتیس
۱۹۹۳: کالج علوم انسانی غرب
۱۹۹۵: کالج ویتیر
۱۹۹۷: مؤسسه معماری جنوب کالیفرنیا
۱۹۹۸: دانشگاه تورنتو
۲۰۰۰: دانشگاه ادینبرگ
۲۰۰۰: دانشگاه جنوب کالیفرنیا
۲۰۰۰: دانشگاه ییل
۲۰۰۰: دانشگاه هاروارد
پس از اینکه جایزه پریتزکر به فرانکگری تعلق گرفت، آدا لوئیز دربارهاش نوشت:
او ریسک میکند، روی بند راه میرود و مرز محدودیت ها را میشکند. بناهای او روشنائی اند و طرحهای زنده نشانگر این مهم که چگونه چیزی که ظاهراً کماهمیت است میتواند با بکارگیری خلاقیت شکلی نو و بینظیر بیابد. او هنر معماری را به صورتی به کار میبرد که در عین زیبایی قابلیت استفاده داشته باشد. او معماری را در بی زمان ترین معنایش و با شیوه مخصوص به خود به کار میگیرد. او میرود به قلب هنر زمان با برداشتها و فناوری عصر حاضر و بینش هایی که عمیقاً بیانگر عصر حاضر است.
روند طراحی و اجرا
آثارگری به طور کلی نتیجه یک روند طولانی طراحی است که با استفاده از اسکیسهای متعدد، مدلهای کامپیوتری و ماکت های بزرگ حاصل شدهاست. اسکیسها و نمودارهای اولیه به مدلهای فیزیکی با مقیاسهای مختلف تبدیل و این مدلها در نهایت به ساخت ماکت های کامل میانجامد.
نکته بسیار جالب در روند طراحیگری در استفاده از رایانه در این روند است. بر خلاف سایر معماران که از نرمافزارهای معمول دو بعدی و سه بعدی مانند CAD و ۳DsMAX برای کارهای خود استفاده میکنند. گری از نرمافزار کاتیا که یک نرمافزار مربوط به طراحی جامدات است استفاده کرد. این نرمافزار بیشتر برای طراحی خودرو و هواپیما و محاسبات پیچیده بدنههای مختلف کاربرد دارد و هماهنگی بسیار عالی با سایر نرمافزارها دارد. کاتیا سطوح را تحلیل و بر اساس محدودیت سازهای، کارکردی و اقتصادی پروژه آن را تصحیح میکرد. دادههای عددی که به این ترتیب بدست میآمدند بار دیگر بر روی یک مدل پیاده میشدند تا حجم ها کنترل شوند و در صورت لزوم تغییر کنند. این رفت و برگشت بین مدلهای مطالعاتی و دادههای دیجیتال بنیاد شکلی پروژه را به وجود میآورند. سپس از دادههای کامپیوتر برای تهیه پلان های ساخت موزه استفاده شد.
بنا به گفته یکی از دست اندرکاران اجرای پروژه همه چیز توسط کاتیا کنترل و هدایت میشود. کاتیا به ما اجازه خلاقیت میدهد.
میتوان گفت از دلایل استفاده از کاتیا دقت فوقالعاده آن و سازگاری آن با دیگر نرمافزارها میباشد. به عنوان مثال در پروژه تالار کنسرت والت دیسنی، برای طراحی سازه اجرایی مشکلات فراوانی وجود داشت. با توجه به پیچیدگی اتصالات سازهای و عدم وجود زوایای قائمه در آن، کار تهیه نقشههای اجرایی و جزئیات اتصالات یکی از مهمترین و پیچیدهترین قسمتهای پروژه بود.
برای تهیه جزئیات اجرایی دقیق از نرمافزار سه بعدی XSTEEL که قابلیت تهیه انواع جزئیات فولادی را داراست استفاده شد و در حدود ۸۰ درصد از کار تهیه جزئیات اتصالات سازهای پروژه با آن انجام گرفت. این نرمافزار قابلیت ارتباط متقابل با کاتیا را داراست که گری از آن برای طراحی استفاده کرده بود. برای مثال ابتدا طرح در کاتیا تهیه میشد سپس XSTEEL با استفاده از آن مقاطع و اندازهها را مشخص میکرد سپس اطلاعات داده شده دوباره به کاتیا منتقل میشد.
در نهایت میتوان گفت گری با استفاده از نرمافزارها و سختافزارهای موجود ثابت کرد «غیرممکن ها متعلق به گذشته هستند».
موزه Experience Music Project با ۲۱۰۰۰ ی فولادی و آلومینیومی به اشکال هندسی نامنظم ساخته شدهاست و طراحی و ساختمان آن توسط برنامههای رایانهای ۲D و ۳D انجام گرفتهاست. Doug Winn مدیر پروژه میگوید: در چنین کار عظیمی که شباهت به هیچ بنایی ندارد، طراحی یک چیز است و ساخت چیز دیگر. بنا وقتی شروع به کارکرد نمیدانست در نهایت چه به دست خواهد آمد. مجبور بودیم در عمل تغییرات زیادی به آن بدهیم و همه ی دست اندر کاران – طراحان، مهندسین و تولیدکنندگان مواد و لوازم و غیره- در پروسه ی کار تغییر را به عنوان یک نورم پذیرفتند و سازه بنای تالار موسیقی والت دیسنی به عنوان پیچیدهترین سازه دنیا شناخته شد و این خود موید کار مشکل و فرایند پیچیده ساخت و طراحی ان است.
شکلها و مصالح
مصالحی که غالباً در کارهای او مشاهده میشود صفحات فلزی به خصوص تیتانیم، پلاستیکهای رنگ شده، زنجیرها و کابلها و فولاد و بهکارگیری پانلهای مشبک است. فرمهای تیز گوشهدار، صفحات متداخل، سطوح مواج و منحنی را میتوان از عناصر ثابت کارگری دانست بناهای تندیس وار، فرمهای منحنی، پلکانهای خارجی، مصالح نمای فلزی استفاده فراوان از مواد گوناگون، پنجرههای بیقاعده و مرکز گریز از نشانههای کارهای او میتوان برشمرد.
نویسنده
Mahtab Etemadi
شما میتوانید این مطلب و مطالب مشابه را در پیج اینستاگرام ما مشاهده کنید.
۰ دیدگاه